افرادی که مجردی سفر می نمایند، تنها نیستند

به گزارش نامیت، تنهایی سفر کردن احساساتی را در فرد ایجاد می نماید، باعث شکل گرفتن سوالاتی در خصوص خودمان می گردد که در طول سفر زمان خوبی برای پاسخ به آنها است. برای یافتن پاسخ این سوالات با خبرنگاران همراه شوید.

افرادی که مجردی سفر می نمایند، تنها نیستند

آیا هنگام سفر مجردی احساس تنهایی می کنید؟

نمی دانم چند بار این سوال از من پرسیده شده است. تا کنون به عنوان استاد سفرهای خارجی مجردی جوابی که به این سوال می دادم فرد سوال نماینده را شگفت زده می کرد.

من هیچ گاه تنها نیستم

شرح دادم در هنگام سفر بارها دوستان، خانواده و یا حتی غریبه هایی که در مقصد زندگی می نمایند را می بینم. در عین حال ... گاهی اوقات در هنگام پاسخ دادن به این سوال همیشگی احساس می کنم گیر افتادم، چرا که سعی دارم خودم را بیشتر از سوال نماینده متقاعد کنم.

حقیقت این است که اغلب یک پایم در مجردی و یک پایم در تنهایی است، برترین بخش دیدار اخیر من از آستین فکر کردن به این مسأله بود.

قرار نبود به تنهایی به آستین بروم. در اصل برنامه ریزی نموده بودم این سفر را با شریکم بروم و به جای آن با یک قلب شکسته راهی این سفر شدم. با وجود احساس آسیب پذیری، غم و تنهایی، غرور سرسختانه من باعث شد تا به سراسر کشور بروم چرا که- وقتی آن شخص پرسید هنوز هم می خواهی به این سفر بروی با غرور به او گفتم این کاری است که من انجام می دهم.

هر چند که من با دوستان دوستانم اقامت داشتم، زمان بسیاری برای فکر کردن عمیق به این موضوع گذراندم. تماشا آستین از ید یک لنز از تنهایی باعث شد فکر کنم این جمله هرگز تنها نیستم به طور کامل صادقانه نیست- و چگونه مجردی واقعی می تواند به سایه تنهایی منجر گردد.

تفاوت بزرگی میان مجردی و تنهایی وجود دارد.

بر خلاف نیویورک، نقاط تماشای آستین در سراسر شهر پیشرفته است. این امر به ویژه با توجه به سیستم حمل و نقل عمومی اسفناک آن خسته نماینده بود. پیاده روهای شهر غیردوستانه بودند و نمی توانستم بیش از ده دقیقه بدون رفتن به خیابان یا تقاطع راه بروم. با این حال، تا آنجا که توانستم در شهر قدم زدم و تنهایی را که پس از مدت زمان طولانی رخنه نموده بود، دیدم.

تنهایی همدم صمیمی من است که زمانی با آن دست و پنجه نرم می کردم، به خصوص سال ها پیش در دورانی که افسردگی داشتم. یک نوع ناامیدی آرام در احساس تنهایی وجود دارد. بی کس بودن در میان جمعیت؛ تماشای بی اراده جریان زندگی از داخل یک گلخانه؛ فقیرانه غرق شدن به تنهایی در یک دریای توفانی از ترس سخت است. از قضا، پیله بدبختی تنهایی این قدرت را دارد به راحتی این حالت فرد را به عادت تبدیل کند. مانند تمام عادات، تمایل به امور آشنا هرگز به طور کامل ناپدید نخواهد شد - اما می توان از آن پیشی گرفت.

تنها بودن و اعتقاد داشتن به این مسئله که فراموش نشده ایم یک چالش بزرگ است.

من تصادفاً در سفر تنها بودم. به یاد آوردم این احساس را در هفده سالگی نیز داشته ام، در سکوت نشستن در قله یک کوه با ارتفاع 3000 پا. در آن لحظه، تمام چیزهایی که وجود داشت و ترس از بی فکری ام در منظره با شکوه مونتانا به حالت تعلیق عایدی، با تمام وجود متوجه شدم وجود من بیش از یک بدن گرم ساکن در این زمین است.

هنگامی که به تنهایی در یک مکان غریبه و بدون آشنا و معمول هستید، چاره ای جز عادت به آن وجود ندارد- همانطور که می گویند، هر کجا که می رویم، وجود داریم. متوجه شدم مجردی انتخاب مطلعانه ای برای اظهار وجود است. این بدان معنی است که احساس سبکباری به وسیله وزن همراه ما، باعث سوال پرسیدن در خصوص هدف زندگی مان و مهمتر از آن گوش دادن به پاسخ آن می گردد. نقطه تنهایی، همان طور که یکی از دوستان عزیز من با فصاحت اعلام نموده این است که یاد می گیریم چگونه با خودمان و تصمیم گیری های مان زندگی کنیم.

این نوع تفکر می تواند ناراحت نماینده باشد چرا که به ناچار شیاطین درون مان را می پوشاند. تفاوت اساسی که در آن نهفته است... تنهایی تسلیم شدن به این شیاطین است، در حالی که مجردی پذیرش آنهاست.

تنهایی از ما می خواهد یک رویکرد مهربان و آرام تر برای مشاهده خود اتخاذ کنیم: رویکردی که قضاوت، ضربه و انتظارات را دور می نماید. باید از ناامنی هایی که ما را بدون مبارزه شکار می نمایند مطلع بود. تنها زمانی می توانیم به خودمان نگاه کنیم و ترس از آنچه می بینیم را متوقف کنیم که این ناامنی ها پراکنده شوند.

متاسفانه، یک واکنش ناگهانی به منظره پذیرش ناامنی فرار کردن از آنهاست. که مرا به نقطه بعدی می برد...

در بسیاری از موارد، مجردی به عنوان یک فرار برای کشف خود است نه یک روش.

هجوم سریع شرکت های فن آوری و هزینه های پایین زندگی و احساس قوی غیرغربی که ایجاد می نماید آستین را یکی از روبه رشدترین شهرها در آمریکا ساخته است، بیشتر این احساس را ایجاد می نماید که حومه غول پیکر تگزاس پس از سال ها از خواب بیدار شده و با عجله تصمیم گرفته به یک شهر مرسوم و مد روز ساحل شرقی تبدیل گردد. من آستین را به عنوان محلی دیدم که سریع تر از آنکه آمادگی تطبیق با شرایط خارجی را داشته باشد پیشرفته است

هنگام زندگی در شهرهای بزرگ، شرایط خارجی- در خصوص من کار و زندگی اجتماعی- در اولویت هستند. گاهی اوقات خودم آخرین مورد در اولویت بندی هستم، هنگامی که کاملا خسته ام و یک برنامه پر مشغله دارم، تنها امیدم این است که تنها هستم. این ریسمان های زمان ظاهراً توجه من را به فعالیت های ذهنی مانند منطقه بندی در رسانه های اجتماعی، متمرکز می نماید. بیشتر از آنچه که می خواستم، گذراندن وقت با خودم مانند یک شکست عمل می نماید تا یک پیش فرض.

تمام طول عمرمان را برای شناختن خود صرف می کنیم. پس چرا به نظر می رسد بسیاری از ما زمان مناسبی به خودمان اختصاص نمی دهیم؟

مجردی منجر به زمان تنهایی خطرناک است. این امر به طور منفعلانه ای باعث می گردد تا زمانی که لحظات تنهایی زندگی را مختل نمایند، دچار روزمرگی شویم. وقتی که هر روز مجموعه ای از عادات می گردد نه تصمیم گیری آزادانه، رشد شخصیتی مان متوقف خواهد شد.

سفر مجردی ذاتاْ تهدیدآمیز است چرا که من را مجبور می نماید به درونم نگاهی بیندازم. از لحاظ فیزیکی تنهایی سرگردان ماندن آسان است؛ چالش اصلی تنهایی سقوط کردن در عادت ها و نبودن کسی است.

در سفر به آستین از این امر مطلع شدم. تلفن را عمدا دور از خودم و در جیبم می گذاشتم، به 6 محله بدنام و مخوف رفتم. خودم را به مرکز شهر و یک شام خوب دعوت کردم و متوجه شدم چگونه خودمطلعی از تنها غذا خوردن به سرعت مرا غافلگیر کرد. در تگزاس کاپیتول قدم گذاشتم و متوجه شدم چگونه این سازه کوچک بزرگ پر رنگ و لعاب بر احساس من تاثیر گذاشته است. با ترکیبی از احساس ناراحتی و لذت همراهم، فهمیدم چگونه زمان کمی را با خودم می گذرانم وقتی که درگیر روزمرگی شده ام.

در میان این مجردی، هنوز هم نمی توانستم یاری کنم اما از تنهایی رنج می بردم. به همان میزان که احساس خشم داشتم، متوجه شدم این امر چقدر لازم و قابل قبول است. هنگامی که بیش از حد پیگیری می کنیم، مجردی ما را منزوی می نماید- اما این تنهایی است که انگیزه ای برای ایجاد ارتباط می گردد.

مجردی به تنهایی احتیاج دارد تا زیبایی همراه داشتن درک گردد.

وقتی که زمان زیادی را تنها می گذرانیم به صورت ناامیدنماینده ای غمگین می شویم. گاهی اوقات این درد تنهایی می تواند دقیقاْ همان چیزی باشد که احتیاج داریم تا درک کنیم تنهایی و مجردی برای یک وجود معنادار ضروری هستند.

همان طور که در این شهر پویا تردد می کردم، دائما افرادی که را که دوست دارم به یاد می آوردم. قدم گذاشتن در مکان های غیرمعمول، مانند یک فروشگاه معروف برای حمایت از عجیب نگه داشتن آستین با انتخاب التقاطی اشیاء عتیقه، باعث می شد جوک هایی لذت بخش و عجیبی که با عزیزانم داشتم را به یاد بیاورم. نشستن در بالای کوه بونل، یک پارک در بالاترین نقطه در شهر، این احساس را به من داد تا از تنها تماشا آن و به اشتراک نگذاشتن مشاهده غروب آفتاب از دریاچه آستین و اطراف تپه تگزاس ناراحت شوم. قدم زدن در چشمه های بارتون، یک پارک زیبا با چشمه های آب طبیعی، باعث شد تمایل داشتم باشم در این نورخورشید با دوستانم یک پیک نیک داشته باشم.

مردم زندگی ما را به صورتی که حتی نمی توانیم تصو کنیم غنی می نمایند- تنهایی با یادآوری این امر ما را نجات می دهد. باعث می گردد جایی که چاره دیگری نداریم در پی ارتباطات انسانی باشیم، ارتباطاتی که به ناچار به ما یاری می نمایند در خصوص دیگران و خودمان روشن گری کسب کنیم.

در حالی که مجردی دنیایی از خودمطلعی ایجاد می نماید، تنهایی ما را از خودخواه شدن باز می دارد. تعادلی وجود دارد که باید بین این دو حفظ گردد: اگر ما قربانی مجردی شدیم و خودمان اجازه می دهیم با تنهایی احاطه شویم، هرگز نمی فهمیم واقعا چه کسی هستیم. اما فشار مجردی و رد تمام احساسات تنهایی ما را خودخواه می نماید، که باعث می گردد زیبایی همراه داشتن به خطر افتد.

توانایی مجردی سفر کردن من با ارزش است، تا بدون تکیه بر دیگران بیدار شوم و به هر جایی می خواهم بروم. با این حال، یک استقلال تلخ و شیرین نیز است: در کوشش من برای آزادی، خودم را متقاعد خودم که به مردم احتیاج ندارم- زمانی که من واقعا این کار را می کردم. تا آنجا که من عاشق سفر مجردی هستم، بسیاری از برترین خاطرات من ارزشمندند چرا که به اشتراک گذاشته می شوند. هر شخصی که در سفرهایم دیدار کردم به خاطر یک هدف بوده است. بدون آنها، سفر من به یک مجموعه استریل بلیط گشت و گذار و عکس های زیبا تبدیل می شد.

آیا هنگام سفر مجردی احساس تنهایی می کنم؟ گاهی اوقات.

اما من هیچ وقت واقعا تنها نیستم. این چیزی است که باید بگوییم و دیگران به طور کامل آن را ببینید.

منبع: کجارو / huffingtonpost.com
انتشار: 13 آبان 1403 بروزرسانی: 13 آبان 1403 گردآورنده: namit.ir شناسه مطلب: 2278

به "افرادی که مجردی سفر می نمایند، تنها نیستند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "افرادی که مجردی سفر می نمایند، تنها نیستند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید