راهنمای والدین برای برخورد با دروغگویی در بچه ها
به گزارش نامیت، بله، بچه ها دروغ می گویند و بزرگسالان هم همینطور. خبر خوب اینکه اگر والدین در سیاست عدم دروغ گویی پیشقدم شوند، بیشتر بچه ها راه رفتن در مسیر درست را خواهند آموخت.
به عنوان الگوهای اصلی در زندگی بچه ها، والدین و مراقبان نقش مهمی در نشان دادن صداقت دارند. آن ها بعلاوه بیشترین تأثیر را در القای یک تعهد ریشه دار برای گفتن حقیقت دارند. همانطور که بچه ها بالغ می شوند و درک پیچیده تری از آداب معاشرت به دست می آورند، والدین باید به بچه ها یاری نمایند تا بین دروغ های کوچکی که برای در امان ماندن از احساسات مردم گفته می گردد و عدم صداقت واقعی، تفاوت قائل شوند.
برای تأثیر حدبیشتری در هر مرحله رشد، موضوع دروغ گفتن را به روشی مناسب با سن مطرح کنید. به خواندن ادامه دهید تا بیاموزید وقتی بچه ها را در حال دروغ گفتن می بینید، عواقب مناسب سن آن ها برای دروغگویی باید چه چیزی باشد و رفتار درست در این موقعیت چیست.
چرا بچه ها دروغ می گویند؟
طبق مطالعات آموزشگاه روانپزشکی بچه ها و نوجوانان آمریکا، بچه ها و بزرگسالان به دلایل مشابه دروغ می گویند: برای رهایی از مسائل، برای منافع شخصی، تحت تاثیر قرار دادن، محافظت از کسی یا مودب بودن.
در سنین پایین، سر و کار بچه ها با حقیقت است و این کار را در تمام مراحل رشد، با درجات مختلف پیچیدگی و تفصیل ادامه دارد.
اگر والدین در دوران کودکی به کودک دروغ بگویند، احتمال دروغ گفتن بچه ها نیز بیشتر می گردد. تحقیقات نشان می دهد که وقتی والدین به بچه ها خود دروغ می گویند، این بچه ها در معرض خطر بیشتری برای بزرگ شدن با رفتارهای ناسازگار مانند سرزنش بیرونی و دروغ گفتن برای جلوگیری از عواقب قرار دارند.
دکتر ویکتوریا تالوار (Victoria Talwar) دانشیار دپارتمان روانشناسی آموزشی و مشاوره در دانشگاه مک گیل در مونترال می گوید: آموزش زودهنگام اهمیت صداقت به بچه ها و آموزش نحوه حل و فصل موقعیت ها به گونه ای که نیازی به تکیه بر دروغگویی نداشته باشند، تضمین می نماید که در بیشتر مواقع صادق خواهند بود.
بچه ها نوپا و پیش دبستانی (سنین 2 تا 4 سال)
از آنجایی که مهارت های زبانی بچه ها نوپا در این سنین تازه در حال ظهور است، آن ها هنوز ایده روشنی از شروع و سرانجام حقیقت ندارند. الیزابت برگر (Elizabeth Berger)، روانپزشک کودک و نویسنده کتاب تربیت بچه ها با شخصیت می گوید: در این سن، بچه ها نوپا درک نسبتاً متزلزلی از تفاوت بین واقعیت، رویاها، آرزوها، خیالات و ترس ها دارند. احساسات شدید می تواند یک کودک 2 یا 3 ساله را وادار کند که بگوید برادرش کلوچه اش را خورده در حالی که این اتفاق رخ نداده است.
به یاد داشته باشید که بچه ها نوپا سعی می نمایند استقلال خود را به نمایش بگذارند و می توانند بر سر هر اختلاف نظری به جنگ قدرت بپردازند. پس سعی کنید یک پاسخ ملایم و دیپلماتیک بدهید که شک شما را هم در خود جای دهد، مانند واقعا؟ پس این خرده نان ها نباید خرده های ساندویچ باشند که من روی چانه تو می بینم.
گفتن این جمله به جلوگیری از نبرد اراده ها یاری می نماید.
بچه ها نوپا آنقدر کوچک هستند که نمی توانند به خاطر دروغگویی مجازات شوند، اما والدین می توانند به طور نامحسوس شروع به تشویق راستگویی نمایند. برای نشان دادن اهمیت حقیقت، خواندن کتابی با این موضوع خوب است و راه حلی برای جلوگیری از تکرار این رفتار در کودک به نظر می رسد.
در حوالی چهارسالگی، وقتی بچه ها کلامی تر می شوند، وقتی شما سؤالات ساده ای می پرسید مثل تو خواهرت را نیشگون گرفتی؟ می توانند به طور آشکار بگویند نه. در این زمان از هر فرصتی برای شرح اینکه دروغ چیست و چرا بد است بهره ببرید. موضوع را معرفی کنید. در حالت ایدئال، بلافاصله پس از اینکه فرزندتان دروغ می گوید و هنوز در حافظه اش خاطره واضحی از کارش دارد، با این جمله شروع کنید: بیایید درباره دروغ گفتن و اینکه چرا خوب نیست صحبت کنیم.
دکتر تالوار می گوید: ممکن است گفت وگو طولانی نباشد، اما به آن ها این پیغام را بدهید که صداقت مهم است. در پاسخ به یک دروغ، محکم و جدی باشید و بگویید: به نظر می رسد که حقیقت را نمی گویی یا آیا کاملا مطمئن هستی که این رخ داده است؟ روشن کنید که شما تحت تأثیر دروغ ها قرار نگرفته اید، اما پس از گوش دادن و اصلاح آرام فرزندتان، با ظرافت ادامه دهید. از رویارویی بیشتر با کودک یا جست وجوی حقیقت بپرهیزید، مگر اینکه شرایط جدی باشد و توجه بیشتری را طلب کند.
بچه ها در سنین مدرسه (5 تا 8 سال)
بچه ها بین 5 تا 8 سال دروغ های بیشتری می گویند تا آزمایش نمایند که از زیر چه کارهایی می توانند خلاص شوند، بخصوص دروغ های مربوط به مدرسه و کلاس، تکالیف، معلمان و دوستان. حفظ دروغ ها ممکن است همچنان سخت باشد، حتی اگر آن ها در پنهان کردن بهتر می شوند. برگر می گوید: مقررات و مسئولیت های این سن اغلب برای بچه ها بیش از حد است. در نتیجه، بچه ها اغلب برای تسکین نیروهایی که به نظر می رسد عملکردی بیش از آنچه که می توانند از آن ها می خواهند، دروغ می گویند.
اما، خوشبختانه، بیشتر دروغ ها مثل امروز هیچ تکلیفی برای نوشتن نداشتیم، نسبتاً ساده است. در این موقعیت صریح با بچه ها خود صحبت کنید و با هم به خواندن داستان هایی با مضمون صادق باشید و حقیقت را بگویید، بپردازید. بعلاوه به زمانی که کودک صادق است توجه کنید و تحسین و بازخورد مثبت بدهید.
مهم تر از همه، از آنجایی که بچه ها در سن مدرسه ناظران دقیقی هستند، والدین باید همچنان الگوهای خوبی باشند. مراقب باشید که ممکن است به گفتن چه دروغ های عادت داشته باشید. حتی چیزی به کوچکی بگویید من در خانه نیستم وقتی که هستید، می تواند پیغام بسیار متفاوتی را برای یک کودک در سن مدرسه ارسال کند. مهم نیست چقدر درباره اهمیت راستگویی صحبت می کنید. دکتر تالوار می گوید: هرچقدر هم که درباره اهمیت صداقت صحبت کنید، اگر بچه ها شما را ناصادق ببینند، پیغام گفته خود را تضعیف می کنید.
اما همه دروغ ها بد نیستند. تحقیقات پیشگامانه و با استناد گسترده در دهه 1970 نشان داده است که در بعضی موارد، گفتن حقیقت کمتر از دروغ گفتن مطلوب تلقی می گردد و دانستن اینکه چه زمانی باید دروغ سفید گفت، نشانه هوش اجتماعی است.
به عنوان یک والد یا مراقب، ممکن است شرح موقعیت های اجتماعی پیچیده که در آن یک دروغ سفید ممکن است مناسب تر از حقیقت صادقانه باشد، سخت باشد. زمانی را در نظر بگیرید که فرزندتان باید برای هدیه ای که دوست ندارد، تشکر کند. به او یاری کنید تا روی جنبه های مثبت هدیه تمرکز نمایند. به فرزندتان شرح دهید: می دانم که ژاکت جدیدت را دوست نداری و باعث خارش گردن تو می گردد، اما به تمام ساعاتی که مادربزرگ برای بافتن آن صرف نموده است فکر کن و صادقانه از او تشکر کن.
سنین شروع نوجوانی (سن 9 تا 12)
بیشتر تازه نوجوانان در راه ایجاد هویتی سخت کوش، قابل اعتماد و وظیفه شناس هستند. اما آن ها بعلاوه در حفظ دروغ ها ماهرتر و نسبت به عواقب اعمال خود حساس تر می شوند و ممکن است بعد از دروغ گفتن احساس گناه شدیدی داشته باشند.
صحبت های صریح و طولانی تر درباره صداقت قطعاً لازم است، زیرا لحظات نادری برای دروغ سفید کوچک وجود خواهد داشت و فقط بعضی دروغ ها به منظور رعایت ادب یا در امان ماندن از احساسات دیگران قابل قبول است. برای جلوگیری از ارسال پیغام های مختلف گفت وگو را با این جمله شروع کنید: می دانی که همواره گفتن حقیقت به والدین بسیار مهم است، درست است؟ خوب، مواقعی هم وجود دارد که مهم است که مودب باشی و احساسات دیگران را جریحه دار نکنی. اگر ما به تماشا دوستان خود می رویم و آن ها از ما پذیرایی می نمایند ولی ناهار غذایی است که دوست نداری، مودبانه نیست که از آن یک مشکل بزرگ بسازی و از خوردن امتناع کنی. باید غذا را بخوری و بگویی سپاسگزارم. تو یک مهمان با فکر هستی که دفعه بعد دوباره دعوت می شوی!
الگوهای خوب هنوز برای بچه ها شما حیاتی هستند، بنابراین در نظر داشته باشید که اعضای نزدیک خانواده یا همسایگان دلسوز را برای هدایت بچه هاتان به وسیله تعاملات اجتماعی چالش برانگیز در نظر بگیرید. ممکن است این کار سخت به نظر برسد ولی در نهایت کارها را آسان تر خواهد نمود. دکتر تالوار می گوید: بچه های که با والدین خود رابطه برقرار نموده اند، در جایی که با صحبت کردن و افشای اطلاعات احساس راحتی بیشتری می نمایند، احتمال بیشتری دارد که حقیقت را بگویند.
اما این را هم بدانید که بچه هاتان همواره حقیقت را به شما نمی گویند. یک لحظه فکر کردن به اینکه چرا آن ها دروغ می گویند باید به شما یاری کند به دروغ های آن ها پاسخ مناسبی بدهید.
پیغامدهای مناسب سن برای دروغ گفتن
ممکن است از خود بپرسید که آیا باید فرزندتان را به خاطر دروغ گفتن تنبیه کنید. پاسخ این است که نه، نه دقیقاً. در حالی که باید پیغامدهای مناسب سن برای دروغگویی وجود داشته باشد، ممکن است بهتر باشد که آن ها را به عنوان فرصتی برای آموزش اهمیت صداقت به فرزند خود در نظر بگیرید نه تکیه بر تنبیه که می تواند باعث احساس تحقیر گردد.
مشکل تنبیه این است که به کودک درسی درباره اصلاح و اجتناب از یک رفتار خاص نمی دهد. در عوض، تنبیه از قدرت برای آموزش ترس به کودک استفاده می نماید. مطالعات نشان داده اند که تنبیه بچه ها به وسیله زور و شرم می تواند پیغامدهای روانی منفی عمیقی داشته باشد.
سعی کنید از پیغامدهای طبیعی یا منطقی بهره ببرید تا به فرزندتان یاری کنید درباره دروغگویی درس بیاموزد. به عبارت دیگر، اگر فرزند شما دروغ می گوید و گرفتار می گردد، از آن لحظه بهره ببرید تا عواقبی را که متناسب با جرم است انجام دهید. به عنوان مثال، اگر فرزند شما دروغ بگوید و بگوید که اتاقش را تمیز نموده در حالی که واقعاً همه چیز را زیر تخت خود فرو نموده است، یک نتیجه منطقی این است که همه چیز را بیرون بکشید و از او بخواهید که از نو شروع کند و وسایل را در جایی که متعلق به آن هستند بگذارد.
پس از آن، با صحبت کردن با فرزندتان درباره اینکه چرا دروغ گفتن چندان جالب نیست، درس را تقویت کنید. با نشان دادن شفقت، صبر و تمایل به گوش دادن و برقراری ارتباط با فرزندتان، احتمال اینکه عادت به دروغ گفتن پیدا کند بسیار کمتر است.
نکته های کلیدی آخر
وقتی به دروغ گفتن فکر می کنیم، معمولاً به این فکر می کنیم که کسی به دلایل نادرست ناصادق است، اما حقیقت این است که بچه ها (و بزرگسالان) به دلایل زیادی دروغ می گویند. این دلایل می توانند مثلا اجتناب از درگیری باشند. آموزش اهمیت گفتن حقیقت به فرزندتان و نحوه گذر از موقعیت هایی که صادق بودن ممکن است احساس ناراحتی به فرد بدهد، یک راه عالی برای یاری به آن ها برای ایجاد شخصیت و احترام و اعتماد به نفس است.
آیا خواندن این نوشته به شما یاری کرد؟
منبع: Parents
منبع: دیجیکالا مگ